عقیقه کردن
روز شنبه دختر نازمو عقیقه کردیم یه مهمونی بزرگ براش گرفتیم وبابا جونم اومدن و ابگوشت مهمونی رو درست کردن منو بابایی که نمیتونستیم بخوریم اما همه گفتن خیلی خوشمزه شده بوده.مهمونی خیلی خوبی بود اما مامانی چون خیلی کار داشت کلا یادش شد از شما عکس بگیره وکارهاش تا امروز همچنان ادامه داشته والان که شما خوابیدی وقت کرده تا بیاد به وبلاگت سر بزنه. عزیزه دلم امیدوارم با این عقیقه همیشه سالم باشی و هیچوقت هیچ چیز تو زندگیت باعث ناراحتیت نشه و همیشه لبخند رو روی لبای قشنگت بیبنیم واین و بدون که تو بهترین هدیه از طرف خدا برای من و بابایی هستی عاشقتیم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی