خانوم کوچولو
دردونه مامان چهارمین دندونشم در اورده برای این دندونت خیلی اذیت شدی چون همزمان مریضم شده بودی بردیمت دکتر گفت عفونت گرفتی به خاطر همینم اصلا غذا نمیخوردی و خیلی ضعیف شدی ولی خدا رو شکر الان خوب شدی و غذا خوردنتم خوب شده این مریضیت من و بابایی رو خیلی نگران کرد چون تو تمام هستی ما هستی.خلاصه از این مریضیات که بگذریم دختر نازم یاد گرفته دیگه خودش تنهایی همه خونه رو راه بره البته مثل ادم اهنی و با ملاحظه فقط وقتی میفتی هنوز بلد نیستی خودت بلند شی ودوباره راه بیفتی.نفسم فعلاموهاتو خوب یاد گرفتی تا میگم موهات کو سریع سرتو دست میکشی و ول کنم نیستی چند بار این کارو میکنی .تا میگم پیف پیف سوگند دیش کرده بینی مامان و میگیری و تکون میدی.تازگیا علاقه زیادی به خوراکی پیدا کردی مثل بیسکوییت و ویفر و پفک و اینجور چیزا روزی یه بارم که شده باید از یان جور چیزا بخوری نیست خیلی مقوی لازم برای بدنت.تو تو رو خوب میشناسی هر جا باشه تا میگم سوگند تو تو کو با انگشتت نشون میدی و میخندی و ذوق میکنی فدای ذوق کردنت عزیز دلم وقتی میگی ماما انگار دنیا رو بهم میدن اینقدر ناز میگی منم میامو اینقدر بوست میکنم که صدات در میاد اینم از کارهای قبل از یک سالگی .