شیرین زبون مامانی سوگند
عزیز دلم بالاخره وقت کردم بیام وبت تا از کارهای جدیدو شیرین زبونیهات بنویسم اول از همه باید بگم دختر من بزرگ شده دیگه جیششو میگه الان چند هفته است که از پوشک راحت شدی و قشنگ به مامانی میگی جیش دارم البته همیشه میگی جیش کردم خیلی خوشحالم که این پروژه بزرگ تموم شد ومن موفق شدم شما هم خیلی دختر خوبی بودی زیاد اذیتم نکردی .فقط یه پروژه دیگه میمونه اونم جوجو عزیزته یعنی همون پستونک که اگه اونم کنار بزاری خیلی خوب میشه البته بابایی میگه هنوز زوده یکم که بزرگتر بشی خودت میزاری کنار منم امیدوارم که همینطور بشه چون الان که اصلا از خودت جداش نمیکنی موقع خواب باید حتما حتما باشه تا بخوابی.حالا میخوام از شیرین زبونیهات بگم کلمه ای نیست که بلد نباشی الان تازگیها خیلی جمله های بلندم میتونی بگی کلا دیگه همه چی میگی همیشه تو خونه در حال شعر خوندی سر مارو که بردی از بس حرف میزنی موقع شعر خوندنت منو بابا رو هم مجبور میکنی واست دست بزنیم عاشق شبکه پویا و شبکه نسیم هستی تا از خواب بیدار میشی میای میگی تلویزیون و خوشن (روشن) کن عاشق کارتون باب اسفنجی هستی از غذاها هم ماکارونی سیب زمینی سرخ کرده رو خیلی دوست داری تا میگم سوگند بیا غذا بخور میگی جون ماکارونی خوراکی هم مستنی(بستنی) جیبس(چیپس) بوسیک(بیسکوییت)وادامس رو خیلی دوست داری .تازگی یاد گرفتی دوچرخه سواری کنی باب بازی(تاب بازی) رو هم خیلی دوست داری الن دیگه چیزی یادم نمیاد شما هم بیدار شدی دیگه باید برم دوست دارم عاشقتم یکی یه دونه من .
راستی مامانی چند وقته داره میره گواهینامه شو بگیره دیروز برای دومین بار افسر قبول شد .