سوگندسوگند، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

یکی یه دونم

بازم مریضی

دختر قشنگم نمیدونم کی این مریضیها می خواد از تو دور بشه سرما خوردگیت که خوب شد باز الان یک هفته است که تب کردی و اسهال شدی بردیمت دکتر چه دکتری رفتیم ما تو این چند هفته گفت تب ویروسی وهم به خاطر دندونات راستی دندون 5و6 رو هم در اوردی البته با کلی دردسرو مریضی این قدر بی حال شده بودی که حتی حوصله راه رفتن نداشتی فقط دلت میخواست بغلم باشی یا بذارمت رو پام.ولی خدا رو شکر از دیروز بهتر شدی و یکم غذا میخوری چون این چند هفته فقط غذات شده بود دارو یکم داشتی تپل میشدی که مریضیهات شروع شد خدایا چی میشد بچه ها یکم راحت تر دندون در میاوردن تا اینقدر اذیت نشن اخه چه گناهی دارن باید اینقدر عذاب بکشن به خاطر دندونات همش دستات تو دهنت وداری لثه هاتو میخوار...
17 آذر 1392

عکس های سوگند خانمی

امروز شما رو دوباره بردیم دکتر چون هنوز سرما خوردگیت خوب نشده نمیدونم چرا خوب نمیشی چند بار بردیمت دکتر همه داروهاتو تا اخر بهت میدیم ولی بازم خوب نمیشی الان چند روزه که خیلی سرفه میکنی امیدوارم این داروها تاثیر بذاره و زود خوب بشی . اینم چند تا از عکسای سوگند جونم قبل از کوتاهی مو     عاشق اینی که تو سبد اسباب بازیات بشینی   سوگند در حال الو کردن سوگند وقتی خوابش میاد   خیلی دوست داری پوشکاتو بریزی بیرون         اینجا هم بابایی داره ماساژت میده شما هم خیلی خوشت اومده ...
4 آذر 1392

روزهای بعد از یک سالگی

دختر قشنگم یکی دو هفته ای نیومدم وبت سر بزنم چون خیلی سرم شلوغ بود .اول از واکسن شما شروع کنیم که قد و وزنتو یادم شده بود بنویسم وزنت:8/200 قد:77 دور سر:43 وقتی واکسنتو زدی خیلی دختر خوبی بودی و اصلا گریه نکردی افرین دختر قشنگم .متاسفانه یک سرما خوردگی بدی گرفتی که ول کنت نیست الان چند هفته است باهاش درگیری اولش من و بابایی خود درمانیت کردیم خوب شدی ولی دوباره سرما خوردی ایندفعه مجبور شدیم ببریمت دکتر اخه تب شدید داشتی ولی خدا رو شکر الان خیلی بهتری.راستی روز  5ماه محرم مسجد جای خونمون رو خرج دادیم خانوما رو هم البته فقط فامیل نزدیک رو هم خونمون دعوت کردیم که شما هم با اذیتهایی که کردی دیگه سنگ تموم گذاشتی نمیدونم چت شده بود همش گریه می...
23 آبان 1392

ماه محرم

  دویدم و دویدم به کربلا رسیدم کنار نهر آبی لبهای تشنه دیدم یه باغبون خسته با یک دل شکسته کنار آب خسته زانو زده نشسته کوچولوی شش ماهه اگه طاقت بیاره عموجونش تو راهه آهای آهای ستاره یه دختر سه ساله خواب باباشو دیده اشک میریزه میناله امام مظلوم من کاشکی کنارت بودم وقتی که تنها موندی رفیق راهت بودم  سوگند خانم امروز رفته هیئت اینم عکساش قبل از رفتنش                                        &n...
23 آبان 1392

تولد یک سالگی دخترم

گل غنچه کرد و غنچه شکفت و خداوند در بهترين روز تاريخ زيباترين هديه اش را به ما داد.بهترين اهنگزندگي من تپش قلب توست و قشنگ ترين روزم روز شکفتنت.کدامين هديه را به قلب مهربانت تقديم کنيم که خود گنجينه ي زيبايي هاي عالمي؟ اي شيريني لطيف ترين سرود طبيعت، چگونه خدا را براي چنين بخشش رنگيني شکر گوييم؟ عزیزم آهنگ صدایت با به دنیا آمدنت زیبا ترین ترانه زندگیم نفس هایت تنها بهانه نفس کشیدنم و وجودت تنها دلیل زنده بودنم است پس با من بمان تا زنده بمانم ... تولدت مبارک . . . دختر عزیزم یک سال از زندگیت و در کنار ما بودنت گذشت این یک سال برای ما با سالهای دیگه خیلی فرق میکرد چون تو کنارمون بودی نفسم امیدوارم همیشه سلامت و خوشبخت و خوشحال باشی. ...
29 مهر 1392

خانوم کوچولو

دردونه مامان چهارمین دندونشم در اورده برای این دندونت خیلی اذیت شدی چون همزمان مریضم شده بودی بردیمت دکتر گفت عفونت گرفتی به خاطر همینم اصلا غذا نمیخوردی و خیلی ضعیف شدی ولی خدا رو شکر الان خوب شدی و غذا خوردنتم خوب شده این مریضیت من و بابایی رو خیلی نگران کرد چون تو تمام هستی ما هستی .خلاصه از این مریضیات که بگذریم دختر نازم یاد گرفته دیگه خودش تنهایی همه خونه رو راه بره البته مثل ادم اهنی و با ملاحظه فقط وقتی میفتی هنوز بلد نیستی خودت بلند شی ودوباره راه بیفتی.نفسم  فعلاموهاتو خوب یاد گرفتی تا میگم موهات کو سریع سرتو دست میکشی و ول کنم نیستی چند بار این کارو میکنی .تا میگم پیف پیف سوگند دیش کرده بینی مامان و میگیری و تکون میدی .تازگ...
12 مهر 1392

11 ماهگی مبارک

سوگند خانم وارد 11 ماهگی شده وهمزمان دندون سومشم در اورده مبارک باشه عزیز دلم . سوگند جونم الان میتونی چند قدم راه بری  به هر جا که میرسی سریع بلند میشی وایمیستی مدت زمان وایستادنت خیلی طولانی شده زود نمیفتی میتونی همزمان فضولی هم بکنی .دقیقا میتونی تشخیص بدی چی مال کجاست مثلا گل موتو که برمیداری می ذاری روی سرت و وقتی جوراباتو بر میداری می خوای پات کنی کلاهتو که برمیداری میخوای سرت کنی.تا بالشتو میبینی سریع سرتو میذاری روی بالشو مثلا لالا میکنی.گوشی تلفن و برمبداری و در گوشت میگیری و کلی صحبت میکنی تازگیا خیلی صحبت میکنی البته به زبون خودت قربونت بشم  تا من و بابایی رو میبینی داریم صحبت میکنیم تو هم میای خودت و قاطی میکنی و شروع م...
28 شهريور 1392

ولادت امام رضا

با نام رضا به سینه ها گل بزنید،با اشک به بارگاه او پل بزنید فرمود که هر زمان گرفتار شدید،بردامن ما دست توسل بزنید میلاد امام هشتم مبارک     ...
26 شهريور 1392

حرم امام رضا

دیشب سوگند جونمو بردیم زیارت حرم امام رضا تمام حرم و چراغونی کرده بودن برای ولادت امام رضا خیلی قشنگ شده بود سوگند مامان خیلی خوشش اومده بود وخیلی بهش خوش گذشت.           ...
22 شهريور 1392